حجة‌الاسلام و المسلمین فربهی

1401/08/17

 

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

قال علی علیه السلام : (( للانسان فضیلتان ، عقل و منطق ، و بالعقل یستفید و بالمنطق یفید )) 

فرمود انسان دو فضیلت دارد ، یکی عقل است و دیگری هم گفتار است ، با عقل استفاده می برد و با گفتارش استفاده می ­رساند و لکن فرمود (( العلم مصباح العقل )) اگر انسان بخواهد با عقلش استفاده ببرد نیاز دارد به علم ، علم مصباح عقل است ؛ عقل خودش یک قوه است و تا معلومات نداشته باشد نمی ­تواند نتیجه گیری بکند و نمی تواند تشخیص دهد خیر از شر را ، باید معلومات داشته باشد و بر اساس معلومات حکم کند که این خوب است این بد است این شر است لذا فرمود ((غنی العاقل بعلمه )) غنای انسان عاقل به علم اوست ، آدم عاقل هر قدر که عالم­تر باشد غنی ­تر است توان تشخیصش بالاتر می رود پس  هر قدر که آدم می تواند باید معلوماتش را بیشتر کند تا بتواند از عقلش بهتر استفاده بکند سر این مطلب هم این است که عقل به وسیله­ معلومات می تواند حرکت کند و به نتایج جدید برسد آن نتایجی که الان به آنها نرسیده و این نتایج الان نزد او مجهول هستند بدین وسیله می­تواند به آن نتایج برسد بدین جهت حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمودند (( العلم ینجد الفکر )) علم به فکر کمک می کند ، علم حرکت عقل است ، وقتی عقل حرکت می کند به سوی رسیدن به نتایجش به این می گوییم فکر ؛ تردد بین شی در لغت معنا شده است به فکر ، اگر آدم علم داشته باشد این حرکت­ های عقل می­ تواند نتایج خوبی داشته باشد و اگر علم نداشته باشد نمی تواند به نتایج خوب برسد پس آدم هم باید معلومات کسب کند و هم  با ترتیب آن معلوماتش فکر بکند فکر بکند که نتیجه برسد تشخیص بدهد خوب و بد را بنابراین اگر آدم معلومات داشته باشد وقتی فکر بکند یعنی آن معلوماتش را ترتیب بدهد می ­تواند بفهمد که این کارش خوب است یا نه ، خوبی و بدی کارهایش معلوم می ­شود ، فرمود (( فکر المراه مراءه تریح حسن عمله من قبحه )) پس آدم اگر فکر بکند می­ تواند خوبی و بدی کارش را تشخیص بدهد ، فکر درستی و غلط یک نظر را به انسان نشان می ­دهد انسان اگر به نظرات مختلفی رسید و با یک فکر صائبی با آن­ها مواجه بشود می­ تواند متوجه شود که چه چیز درست است چه چیز غلط (( الا و ان لبیب من استقبل الاراء بفکر صائب )) با یک فکر صائب و درستی به آراء روی بیاورد

منطق ابزار شریفی است که در هر جایی ادله و استدلال به کار برده می ­شود به درد انسان می خورد ، منطق قواعد تفکر است آدم با قواعد تفکر می­ تواند وقتی روی می­ آورد به آراء مختلف فکرش یک فکر صائبی باشد بفهمد که این درست است یا غلط بنابر این ما اگر در نظام آموزشی ­مان منطق قرار داده شده است بخاطر این است که علوم مختلفی را که می ­خوانیم استدلال درش به کار رفته است و نظرات مختلفی در آن گفته شده است ، آدم وقتی با فکر صائبی با نظرات مختلف مواجه می ­شود می ­تواند از آنها استفاده بکند ولی اگر با فکر صائبی با آنها برخورد نکند اشتباهات­شان را تشخیص نمی ­دهد و از تضارب آراء هم سودی نمی­برد و گرفتار تحیر می ­شود ، می ­گوید فلانی اینطور گفته و فلانی اینطور گفته و فلانی اینطور و در فقه همین­طور ، در فلسفه همین­طور ....

ما گاهی اوقات برخی از  طلبه­ ها را می­ بینیم که می ­گویند (( شهید مطهری در این مسئله اینطور فرموده ولی آیت اللّه جوادی آملی اینطور گفته امام خمینی اینطور گفته است..)) ، متحیر می­ ماند ، اگر کسی با یک فکر صائبی وارد بررسی این وجوه آراء و نظرات مختلف بشود می­ تواند از همه­ آنها استفاده بکند فرمود (( من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطا )) کسی که به وجوه آراء روی بیاورد مواقع خطا را تشخیص می­ دهد ، یعنی وقتی که انسان روی بیاورد به نظرات مختلف ، می ­تواند اشکالات را متوجه بشود اگر آدم اهل فکر باشد وقتی نظر این شخص را مطالعه کرد و بعد نظر نفر بعدی را مطالعه کرد و آنها را کنار هم قرار داد سپس در آنها فکر کرد و سنجید اینجاست که مواقع خطا مشخص می شود ، به همین جهت ما باید تلاش کنیم که قدرت تفکرمان بالا برود هر چقدر که قدرت تفکر برود بالا هم آدم می تواند مواقع خطا را در نظرات مختلف بهتر تشخیص بدهد هم اینکه از نظرات مختلف استفاده بکند ؛ این عنصر درست است آن عنصر درست است  و آن عنصر درست است ، این نظریه این حرفش درست است نظریه­ دیگر این فرضش درست است ، بعد اینجا می ­رسد به یک نظریه ای که از همه­ نظریات قبل خودش بهتر است ، مثل زنبور عسل که از این شهد گل می مکد و از آن شهد می مکد و از آن می مکد بعد از او عسل تولید می ­شود .

((خذوا من کل علم احسنه فان النحل یاکل من کل زهر ازینه فیتولد منه جوهران نفیسان أحدهما فیها شفاء للناس و الاخر یستضاء به))

یکی از آنها عسل است و شفا است و دیگری هم که موم است که با آن شمع درست می کردند و روشنایی می داده است .

آدم اگر بتواند تشخیص بدهد بتواند عناصر درست را بدست بیاورد بعد می ­تواند هم روشنایی بخش و هم شفا بخش باشد ، یک عالم می تواند هم روشنایی بخش باشد هم شفا بخش بنابر این عقل می­ تواند استفاده ببرد ولی باید علم داشته باشد ؛ علم بدرد عقل می ­خورد بشرطی که فکر بکند.

فکر می ­تواند به درد انسان بخورد بشرطی که صائب باشد بنابراین ما باید قواعد صیانت بخش ذهن را از خطای در فکر یاد بگیریم، در حوزه­ ها اگر منطق را گذاشتند آدم باید روی همه­ اینها با دقت کار بکند ، همه­ اینهایی که در روایات به کار رفته مثلا شکل اول قیاس

(( من کان عاقلا کان له دین )) (( من کان له دین دخل الجنه )) شکل اول قیاس است

(( کل بدعه ضلاله )) (( کل ضلاله فی النار )) شکل اول قیاس است

(( من کثر کلامه کثر خطاه و من کثر خطئه قل حیاه و من قل حیائه قل ورئه و من قل ورئه مات قلبه و من مات قلبه دخل فی النار )) – قیاس مرکب است ، تتالی حدود وسطی.

آدم باید اینها را یاد بگیرد تا بتواند از آن ها در علوم استفاده بکند و به نتایج درست و گسترده برسد.