اخبار مرکز حفظ قرآن

آیت الله اراکی با قرآن آموزان مؤسسه قرآنی بیت الأحزان قم روز دوشنبه مورخ 21 تیر ماه 1400 دیدار کرد. ایشان در این دیدار فرمودند:

مرحوم صدوق در باب الثلاثة کتاب الخصال یک روایت مهمی را نقل می کند. می‌فرماید: «ثلاثة یشکون یوم القیامة المسجد و الکتاب و العترة»  سه شاکی بزرگ در روز قیامت هست. اول: مسجد. مسجد شکایت می کند و عرضه می دارد: «یا ربّ عطّلوني» مرا معطل گذاشتند. خراب کردند. کاربرد مساجد را از آنها گرفتند و نگذاشتند مسجد کار خود را در جامعه اسلامی بکنند.
دوم: کتاب. کتاب چه می گوید؟ «حرقوني و مزقوني» مرا پاره پاره کردند. تحریف کردند معانی و مضامین و مفاهیم مرا.
سوم: عترت. عترت چه می گوید؟ «يا رب قتلونا و طردونا و شرّدونا» پروردگارا ما را کشتند. ما را آواره شهرها و دیارها کردند. چه می کنند اولاد رسول الله در کوهستانها و دشتهای دور. آواره شدند. آنها را آواره کردند.
در این روایت آمده است که بعد این سه که شکایت می کنند رسول خدا به جای اینها می گوید من این شکایت را در پیش خدا عرضه خواهم داشت. اینجا است که می‌گوید: «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورا»

وی افزود:

من یک وقت به برخی از مسؤولان آموزش و پرورش گفتم اگر در بین دانش آموزان جامعه ما، دانش آموزان صالحی پرورش می‌یابند این دانش آموزان صالح در مساجد پرورش می‌یابند نه در آموزش و پرورش شما! اگر قرآن می‌آموزند، قرآن را در مساجد می‌آموزند نه در آموزش و پرورش شما! اگر قرآن حفظ می‌کنند و با قرآن انس می‌گیرند در مساجد چنین می‌شود. چرا آموزش و پرورش را آموزش و پرورش قرآنی نمی‌کنید؟! چرا دانش آموزان ما از همان آغاز با قرآن آشنا نمی‌شوند؟!
امیدواریم در دولت جدید ترتیبی داده شود، برنامه ای ریخته شود که از کلاس اول بلکه از مهد، از کلاسهای پیش از کلاس اول، از مهدها، مهدهای قرآنی - در این مهدهای قرآنی کودکان ما تربیت می شوند- از مهدهای قرآنی به کلاس اول و به دوره ابتدایی منتقل شوند و در این مهدها زیرساختهای معنوی، زیرساختهای فکری آنها با قرآن آمیخته شود.

وی ادامه داد:

قرآن حقیقی همان معانی و حقیقت قرآن است. همان است که بر صدر رسول اکرم نازل شد. پاره پاره کردن این قرآن معنوی به چیست؟ به این که آنچه را که به نفع خودشان است می گیرند و آنچه که به ضرر خودشان است رها می کنند. تبعیض در احکام قرآن. می گویند حجاب نه، قصاص نه، حکومت خدا نه. پس چه می ماند؟! این چیزهایی که به نفع خودشان است، آنچه به نفع خودشان است نگه می دارند و آنچه به نفع خودشان نیست پشت سر می اندازند. 
وقتی به آنها می گویند خدا باید حکومت کند و حکم باید حکم خدا باشد، در اقتصاد باید حکم حکم خدا باشد، در سیاست باید حکم حکم خدا باشد، در خانواده باید حکم حکم خدا باشد، در فرهنگ باید حکم حکم خدا باشد، می گویند: «نمی شود؛  اینجایش اشکال دارد. آنجایش اشکال ندارد. اینجا را بگذاریم کنار و به آن عمل نکنیم. غربیها به ما بد می گویند. فلان کس به ما گوشه و کنایه می زند.» اگر بخواهیم احکام اسلام را اجرا کنیم. شما را چه به آنها؟!
وقتی به آنها گفته می شود به حکم خدا و رسول باید عمل کنید، در آموزش و پرورش به حکم خدا و رسول عمل کنید، در اقتصاد، در مدیریت، در فرهنگ و در همه جا. یک عده می گویند خیر. پشت می کنند.