1401/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
قال علی علیه السلام (( من لم يتعلم فی الصغر لم يتقدم فی الکبر )) کسی که در ایام نوجوانی اش اگر تعلم نکند در بزرگ سالی اش نمی تواند جلو بیفتد آدم باید از فرصت هایش استفاده بکند و درس بخواند مطالعه بکند تفکر بکند تدبر بکند تا فردا بتواند جواب بدهد.
(( من سئل فی صغره اجاب فی کبره )) هر كسی در صغرش در ایام نوجوانی اش در ایام جوانیاش سوال بکند و سؤالاتش را بپرسد این وقتی که بزرگ بشود می تواند جواب بدهد کسی که خودش سؤالاتش را نپرسیده وقتی که بزرگ شد نمی تواند جواب بدهد.
برای آدم هر سوالی پیش بیاید باید از استادش سوال بکند ، اگر استادش جواب داد و برایش قانع کننده نبود از یک استاد دیگر بپرسد اگر آن هم قانع کننده نبود کتاب بخواند و کتاب را که مطالعه کرد آن را به استادش عرضه کند ، دوباره اینقدر ادامه بدهد سوالش را درسش را تا بفهمد ، فرمود (( لا فقه لمن لا يديم الدرس )) کسی که درسش را مدام نداشته باشد نمیتواند به فهم برسد مدام شما مطالعه میکنی تا سوال پیش بیاید بعد سوالاتت را پیگیری می کنی تا به مطلب برسی بعد دوباره مطلبت را پیگیری می کنی حواشی مطلب را پیگیری می کنی تا به جواب برسی ، فرمود (( لا فقه لمن لایدیم الدرس )) کسی که درسش را مدام و مستمر کار نکند این به فهم نمی رسد ، فقه یعنی فهم ، تفقه یعنی تلاش برای فهمیدن آدم باید درس بخواند باید تلاش بکند تا بتواند جواب بدهد ؛ فرمود (( بخ بخ للعالم فهم و کف )) به به به آن عالمی که وقتی یک علمی را فهمید دیگر رفتار هایش را بر اساس آن علم کنترل بکند.
(( و خاف البيات )) بیات یعنی حمله های شبانه ، از حمله های شبانه بترسد ، حمله شبانه بر یک عالم چیست ؟ این است که یکی از اعتقاداتش را برای مردم بیان بکند و یکی از مردم یک شبهه ای به او بکند و او جوابش را بلد نباشد این میشود حمله شبانه ، شما میگویی که علی بن ابی طالب علیه السلام خلیفه بلا فصل رسول الله است بعد یک کسی سوالی از ما می پرسد و ما بلد نیستیم جواب بدهیم این را می گویند حمله های شبانه ، بدلیل و به استدلال و به برهان امکان و وجوب خدای متعال هست واجب الوجود بالذاتی هست خب بعد یک کسی یک شبهه ای به ما وارد می کند بلد نیستیم جواب بدهیم به این می گویند حمله های شبانه .
حکومت اسلامی ضرورت دارد حکومت دینی صیانتش ضروری است، یک کسی یک شبهه ای وارد می کند یک اشکالی بما وارد می کند بلد نیستیم جواب بدهیم به این می گویند حمله های شبانه و ( خاف البيات ) میترسد از حمله های شبانه ، میترسد که مطالبی که من یاد گرفتم یک وقت ضعفی در آن نداشته باشم که وقتی می خواهم یک جایی مطرحش کنم بعد از طرحش یک اشکالی بمن بگیرند که نتوانم جواب بدهم .
خب وقتی که از حمله های شبانه ترسید چکار میکند ( فأعدَّ ) آماده سازی میکند دوباره مطلب را مطالعه می کند دوباره بر روی مطلب فکر میکند دوباره حواشی مطلب را می بیند اینقدر برای خودش تکرارش می کند تا تمام شک و تردید هایش برطرف بشود ، فرمود ( بتکرر الفكر ینجاب الشک )
وقتی فکرت را متكرر کردی دوباره و دوباره و دوباره ، قشنگ حواشی مسئله همه چیز را بالا پایین کردی تمام شک و تردیدت بر طرف می شود می توانی از روی یقین و محکم حرف بزنی درباره شخصیت شهید مطهری گفته شده که یکی از بزرگترین امتیازاتی که شهید مطهری داشت این بود که می توانست از باورهای خود دفاع کند.
ببینید این خیلی صفت بزرگی است ولی ما از آن غافلیم ، یعنی چه؟ یعنی شهید مطهری اگر به او گفته می شد بیا در مقابل مارکسیستها از اسلام دفاع کن هیچ ترس و دلهره ای نداشت قشنگ می رفت در بین مارکسیست ها و با اطمینان خاطر میگفت که مکتب اسلام بهترین مکتب است در اقتصاد مکتب اسلام بهترین مکتب است در سیاست مکتب اسلام بهترین مکتب است در خانواده، اینطوری باید باشی و الا بُلف بزنی چه فایده دارد اسلام چنین است و چنان است و حرف بزنی ، بعد بگویند كه اگر اسلام چنین است و چنان است پس چرا وضع اینجور است بعد در پاسخ گیر کنیم چه فایده ای دارد .
قشنگ باید محکم ، محکم کار بکنی ( و خاف البيات فاعد و استعد ) وقتی که آماده کرد خودش را دیگر آدم مستعد و توانمندی می شود.
( ان سئل فافصح ) وقتی که از او سوال میشود فصیح و گویا و روان جواب می دهد پس آدم باید در تحصیل علم خودش را به زحمت بیاندازد که جلو بیفتد اگر کسی خودش را بزحمت نینداخت در میدان مسابقه نمی تواند برنده بشود .
سابقا مسابقه اسب سواری می دادند و یک نفر تیری را می گذاشت در چله كمان شلیک می کرد این تیر را که رها می کرد با رها کردن آن ، اسب سواران می دویدند هر کسی که تیر را می توانست بگیرد او می شد برنده مسابقه و به آن تیرها هم می گفتند ( قسبات السبق ) تیرهای مسابقه ، فرمود ( من لم یدئب نفسه فی طلب العلم لم يحرس قسبات السبق )
هر کسی که خودش را در طلب علم به زحمت نیندازد نمیتواند تیرهای مسابقه ای را برنده بشود یعنی در مسابقه روزگار نمیتواند برنده بشود ، دیگران برنده می شوند.
و آن وقت که دیگران برنده شدند مکتب او را تضعیف میکنند ، اگر دیگران از ما برنده بشوند که فقط آبروی ما را نمی برند ، اگر دیگران از ما برنده شدند آبروی دین ما را می برند مکتب ما را تضعیف می کنند بنا بر این آدم باید خودش را به زحمت بیاندازد
( علی المتعلم ان یدئب نفسه فی طلب العلم ) بر متعلم است که در طلب علم خودش را به زحمت بیاندازد
( و لا یمل من تعلمه ) از تعلم خسته نشود یک ساعت مطالعه کرد خسته شد اشکالی ندارد بلند شود یک دوری بزند بعد دوباره بازگردد و مطالعه اش را ادامه بدهد خوابش به اندازه کافی و بعد از اینکه خوابش به اندازه کافی بود خوراکش به اندازه کافی بود بنشیند مطالعه بکند اگر دوباره خسته شد دوباره یک دوری بزند و دوباره بشیند مطالعه کند ( علی المتعلم ان یدئب نفسه فی طلب العلم و لایمل من تعلمه ) از تعلم خسته نشود .
( و لا یستکثر ما علم ) اگر دو کتاب خواند نگوید که ما دیگر علامه دهر شدیم ما که در این زمینه همه پژوهش ها را انجام دادیم و همه حواشی را دیدیم..... نه ، هر چقدر خوانده است را قليل بشمارد ،فرمود ( من فضل علمک استقلالک لعلمک ) از فضل علم تو این است که علمت را کم بشماری ، هر چیزی خواندی هر چقدر که خواندی بعد بگویی این همه حقایق هست ما الان از آن همه حقایق چقدر الان یاد گرفتیم ، چقدر الان ما مطالعه کردیم ؟ این همه کسانی بوده اند که علامه دهر بودند .
( و لایستکثر ما علم ) زیاد نشمرد پس باید زحمت بکشیم و باید زحمت بکشید ، تا در سن کم هستید زحمت بکشید تا علمتان نقش بر سنگ باشد اگر سنتان رفت بالا علمتان می شود نقش بر آب ، نقش بر آب همین که نقش بر آب کشیدی می رود
( العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر ) و اگر علم در کبر باشد مانند نقش بر آب است و ماندگاری ندارد دیگر بنا بر این خودتان را به زحمت بیاندازید سوالاتتان را پیگیری بکنید خوب مطالب را بفهمید تا سؤالات خوبی بپرسید
( من علم احسن السؤال ) سوالات خوبی بپرسید که به جواب های خوبی برسید فرمود ( من احسن السؤال علم ) .
دو تا روایت داریم یکی اینکه فرمود ( من علم احسن السؤال ) و دیگری فرمود ( من احسن السؤال علم ) .
بنابراین خودش را به زحمت بیاندازد برای فهمیدن که بتواند انشاءاللّه جلو بیفتد و پاسخ گوی همه ی نیاز های علمی جامعه دینی باشد.