حجة‌الاسلام و المسلمین فربهی

1401/09/20

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ما روایتی را قبلا خدمت شما عرض کردیم، در آخرین جلسه­ ای که صحبت کردیم عرض کردیم که اهل­بیت علیهم السلام، اینان بهترین مرجع برای تعلّم هستند، اگر ما اهل­بیت علیهم السلام را مرجع قرار دهیم هم در محتوا هم در روش، اهل­بیت علیهم السلام می­ توانند ما را راهنمایی کنند تا به بالاترین درجه برسیم.

ما یک مراحلی را در کلمات اهل­بیت می توانیم پیدا بکنیم بعنوان مراحل تحصیل از آغاز تحصیل تا صاحب نظریه شدن ، متخصص شدن و مسلط شدن .

مراحلی را اهل­بیت علیهم السلام به شکل روایت بیان کردند ، اولین مرحله­ ای که ما اگر مراعات بکنیم می ­توانیم به خواست خدای متعال صاحب نظریه بشویم تفهم است .

تفهم یعنی اگر آدم تلاش بکند برای فهمیدن می فهمد ، برخی از روایتش را محضرتان عرض کردیم :

( من تفهّم فهم ) هر کسی تلاش بکند برای فهمیدن می­ فهمد

( و من فهم علم غور العلم ) هر کسی که خوب بفهمد به عمق علم می­رسد

( و من علم غور العلم صدر عن شرایع الحکم ) هر کسی که به عمق علم رسید از مکتب ­های حکیمانه بیرون می ­آید ، یعنی صاحب مکتب می شود پس اگر کسی می ­خواهد صاحب مکتب بشود صاحب شریعت حکیمانه بشود باید مبنای تحصیلش را بر تفهّم بگذارد .

مرحوم ملاصدرا که یکی از بزرگ­ترین فیلسوفان ماست و فلسفه­ امروز بیشتر فلسفه­ صدرایی است ، شما اگر به آثارش نگاه کنید همه­ نظریه پردازی­ هایشان بر دوش تفهّم سخنان دیگران است یعنی یا سخنان شیخ الرئیس را می خواسته بفهمد یا سخنان عرفا می خواسته بفهمد یا سخنان متکلمین را سعی داشته بفهمد.

شیخ انصاری یکی از بزرگ­ترین اصولی­ های ماست شما اگر به کتاب­ های ایشان نگاه کنید ایشان تمام نظریه پردازی­ هایش بر دوش تفهّم سخنان پیشینیان است .

شما اگر می خواهد مثل شیخ انصاری یا مثل ملاصدرا یا مثل هر صاحب نظریه ­ای صاحب مکتب بشوید باید مبنایتان را بر خوب فهمیدن بگذارید .

اولین کار در خوب فهمیدن خوب گوش دادن است و در این مورد این روایتی را خدمت­تان عرض کردیم ( من احسن الانتفاع تعجل الانتفاع ) هر کسی که خوب گوش بدهد زود به منفعت میرسد پس مبنایتان را بر خوب فهمیدن قرار دهید بر خوب گوش دادن قرار دهید این اولین مرحله است تفهّم.

دومین مرحله تفکر است فرمود ( طوبی لمن سمع ففکر ) خوش به حال آن کسی که وقتی که گوش داد به حرف دیگران روی آن حرف فکر بکند ، خب روی چی آن فکر کند ؟ بر روی لوازم سخن فکر بکند فرمود ( الا و إن اللبیب من استقبل وجوه الآراء بفکر صائب و نظر فی العواقب ) آدم لبیب و عاقل کسی است که وقتی یک کسی یک حرفی زد روی وجه حرف و لوازم سخن وی فکر می کند ، الان این حرفی که زد لوازمش چیست ؟ او چه چیزی گفت و چه نکته­ ای مد نظر داشت ؟ ببیند این سخن تالی فاسد دارد یا ندارد ، اگر این را قبول کردم چه اتفاقی می­افتد ، حرف درستی است یا نه؟... روی لوازمش فکر بکند روی این جنبه آدم فکر بکند ، روی جنبه­ دیگر آن که همان انسجام این کلام با آن چیزی که او قبول دارد فکر بکند ، آدم باید سخنانش با یکدیگر هماهنگ باشد فرمود ( شر الکلام ما نقض بعضه بعضا ) نمی شود که شما شروع بکنید به حرف زدن بعد بگویید که من این حرف آقای فلانی را قبول دارم ، این حرف آقای فلانی را هم قبول دارم بعد می­ بینیم که این دو حرف با یکدیگر متعارض و متناقض هستند ، اینکه نمی شود . آدم باید فکر بکند ببیند اینها با یکدیگر منسجم هستند یا منسجم نیستند .

من در مسائل اعتقادی معتقد به توحید در الوهیت خداوند هستم یعنی معتقد هستم که هر چه که خدا گفت مستحق پرستش است و من باید تسلیم او باشم ولی در مسائل سیاسی معتقد به دموکراسی هستم بعد می گویم : دموکراسی یعنی چه ؟ یعنی هر کسی را که مردم خواستند او حق حاکمیت دارد چه خدا بخواهد چه خدا نخواهد ، بعد می گوییم این با اعتقاد الوهیتت نمی ­سازد ، من معتقد به دموکراسی هستم یعنی هر قانونی را که مردم تصویب کردند آن قانون مشروعیت و اعتبار دارد چه خدا بخواهد چه نخواهد ، می گوییم این با یکدیگر نمی سازد ، ببییند کلام باید انسجام با یکدیگر داشته باشد تا مستحق این روایت نشود که ( شر الكلام ما نقض بعضه بعضا )

بنده سکولار هستم یعنی معتقدم قوانین جامعه نباید تحت موازین دین باشد می ­گوییم خب اگر آیه قرآن را قبول داری ، آیه قرآن می ­فرماید ( و من لم یحکم بما أنزل الله فأولئك هم الكافرون، من لم یحکم بما أنزل الله فأولئک هم الفاسقون،من لم یحکم بما أنزل الله فأولئك هم الظالمون )

اندیشه­ ها باید منسجم باشند بایکدیگر سازگار باشند پس تفکر کند برای انسجام حرف­ هایش و تفکر کند برای درستی و غلطی حالا یک حرفی یک وقت هم منسجم است هم با باور­های من سازگاری دارد اما خب غلط است ، ( اقبلوا الحق من اهل الباطل و لا تقبلوا الباطل من اهل الحق كونوا نقاد الكلام )

ببینید نقد کننده کلام باشید هر کسی هر حرفی زد ببینید مطابق با واقع هست یا نیست درست هست یا نیست بگو آقا این مطلبی که دارید می ­فرمایید با واقعیت نمی ­سازد این اشکال را دارد ، یا به شما جواب می دهد یا قبول می ­کند این همانی است که سابقا عرض کردیم ( من علم احسن السؤال ) هر کسی که خوب مطلب را فهمید سوالات خوبی می پرسد و یک حدیث دیگر هم گفتیم ( من احسن السؤال علم ) هر کسی که سوالات خوبی هم بپرسد می فهمد به علم می رسد پس اول تفهّم دوم تفکر

تفکر در لوازم کلام ، تفکر در انسجام مطالب ، تفکر در درستی و غلطی مطالب ،

اینها را اهل­بیت به ما یاد دادند اگر ما این ها را مراعات بکنیم می توانیم اندیشمند صاحب مبنا بشویم .

سوم تتبع

قبلا گفتیم مثل کرم ابریشم نباشیم ، بعضی­ها مثل کرم ابریشم هستند فقط می ­بافند می­ بافند می­ بافند تا اینکه دورشان تاریک بشود این خوب نیست شما حرف ­های دیگران را هم ببین ، ببین این چه گفته آن چه گفته شهید مطهری را هم ببین آیت الله جوادی و آیت الله مصباح را هم ببین ، عالمان دینی را ببین اندیشه ­های مختلف را نگاه بکن ، پس این حرف­ های مختلف را به حرف ­های خودت اضافه بکن ( حق علی العاقل ان يضيف إلى رأيه رأى العقلاء و يضم إلى علمه علوم الحكماء )

به راى خودتان راى دیگران را هم اضافه کنید راى عقلاء را اضافه کنید .

( من كشف مقالات الحكما أنتفع بحقائقها ) هر کسی که حرف انسانهای حکیم را کشف بکند از حقائقشان بهره­ مند می ­شود در بین علمای پیشین فخر راضی هم امام المشککین است هم در وسعت علمی آدم کم نظیری است شما نگاه بکنید اصول فقه گسترده نوشته تفسیر گسترده نوشته فلسفه گسترده­ ای نوشته ما در گستردگی مثل فخر راضی کم داریم در تشکیک هم مثل فخر راضی کم داریم ولی می ­گویند فخر راضی بعد از اینکه خودش یک عالم بزرگی شده بود به یک شخصی رسید که یک مطالبی بلد بود که خودش آن مطالب را بلد نبود ، آن شخص را بر صندلی نشاند و خودش دو زانو در مقابلش خودش نشست و به او گفت الان شما استاد من هستی من می خواهم شما حرف بزنی و من حرف های تو را بشونم .

از بزرگترین امتیازات شهید مطهری آن بود که تا آخر عمر شریفشان یک محصّل بود همیشه از حرف ­های دیگران نکته برداری می کرد عرض کردم خدمت شما یکی از شاگردان ایشان برای ما تعریف کردند که ما همیشه با شهید مطهری این طرف و آن طرف می­ رفتیم و شهید مطهری هر وقت به یک مطلبی می­ رسيد جایی نوشته شده بود عینکشان را در می آورد و یادداشت می کردند ، ما در بین اساتیدمان هم دیدیم بزرگانی هستند مثلا آقای فیاضی گاهی از مواقع می ­رفتیم از ایشان سوالی می کردیم بعد ایشان یک توضیحی می دادند ، بعد می­ گفتیم شهید مطهری در فلان کتاب این نکته را گفته ، کاغذ و قلمشان را در می آورد یادداشت می کردند ، آقای فیاضی می ­فرمودند که در جلسات معرفت شناسی­ اساتیدی از جمله آقای مصباح و آقای دکتر احمد احمدی و لِگِنهاوزِن شرکت می کردند وقتی ایشان به عنوان گزارشگر و نماینده آراء فیلسوفان مسلمان در جلسه صحبت می ­کردند ، دیگران متحیر می ­ماندند و می ­گفتند که ایشان چقدر دایره علمی وسیعی دارند ، بعد ایشان می ­فرمودند که غافل از اینکه من برای آن جلسه گاهی نیم ساعت هم مطالعه نکردم ، چرا؟ زیرا همه­ آنها را در طول این چهل ، پنجاه سال یادداشت کردم.

الان کلاسور من آماده است وقتی می خواهم بروم جلسه معرفت شناسی در می آورم به اندازه نیم ساعت نگاه می کنم به اندازه پنجاه سال پژوهش من صحبت می کنم بنا بر این آدم همیشه باید محصل باشد ، فرمود ( العالم الذی لایشبع من العلم و لایتشبه به ) هیچ وقت خودتان را به سیری نزنید همیشه خودتان را حریص نسبت به دریافت مطالب از دیگران بکنید.