حجة‌الاسلام و المسلمین فربهی

1401/09/28

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

قال علی علیه السلام ( لاهل الفهم تصرف الاقوال )

آدم وقتی که حرف را خوب بفهمد بعد می­تواند بفهمد این درست است یا غلط ، لذا حرف متصرف می شود از درستی به غلطی ، گاهی از مواقع یک حرفی هست که همه آن را درست می­ دانند اما وقتی که آدم خوب آن را می ­فهمد ، می ­فهمد که حرف درستی نیست حرف غلطی است ، آن کسی که می ­فهمد می فهمد درست است یا غلط است بنابراین اگر کسی می ­خواهد اشکال کند به نظریه­ ای باید اول آن را خوب بفهمد ، اگر آن را خوب نفهمیده حق ندارد بگوید که این حرف درست نیست و این حرف اشتباه است ، اول خوب بفهمد که چه چیزی می ­خواسته بگوید بعد متوجه می ­شود که این حرف مطابق با واقع هست یا نیست ( لاهل الفهم تصرف الاقوال ) آدم وقتی که یک حرفی را فهمید تازه به لوازمش می­ رسد ، این حرف چه ثمراتی داشت چه ثمراتی دارد ! از این حرف اینجا هم استفاده می ­کنیم از این حرف در اینجا هم استفاده میکنیم و... بسیاری از سخنان مرحوم ملاصدرای شیرازی که به عنوان یکی از بزرگ­ترین فیلسوفان مسلمان شناخته شده به اندازه­ ای بزرگ است که امروز فلسفه ای که در حوزه­ های شیعی متداول است فلسفه­ ای است که ایشان تاسیس کرده است بسیاری از حرف­ هایی که ایشان زده­ اند همان حرف یا ریشه آن حرف در کلمات پیشینیان هم بوده است یعنی کمتر صحبتی از ملاصدار می ­توانید پیدا بکنید که آن حرف به هیچ کیفیتی در سخنان پیشینیان نباشد از اصالت وجود و تشکیک در وجود تا حمل اولی و شایع وی

همه­ این مباحث را که شما نگاه می ­کنید ریشه­ سخن را در کلمات پیشینیان می­ توانید نگاه بکنید ولی ملاصدرا آن سخن را چونکه فهمید کارکرد آن سخن را در ساحت های مختلف دید ، بعد کارکرد آن سخن را در جاهای مختلف نشان داد بعد وقتی که بعدی­ ها فهمیدند که این سخن چه کارهایی می­ تواند انجام بدهد تازه به فهم ملاصدرا پی بردند ملاصدرا چقدر فهمیده است ، بسیاری از سخنانی که شیخ الرئیس در منطق زده است ارسطو هم گفته است ولی شیخ الرئیس حرف ارسطو را فهمید و حضور سخن ارسطو را در ساحت ­های مختلف دید ، قشنگ متوجه شد که این حرفی که گفته اینجا هست اینجا هم هست اینجا هم هست یکی یکی همه جای آن را فهمید ، بنابراین ( لاهل الفهم تصرف الاقوال ) آدم وقتی که خوب بفهمد آن سخن برایش متصرف می شود یعنی از یک نظریه تبدیل به یک حلّال مشکلات می ­شود یعنی تازه متوجه می­ شویم که چقدر می تواند این کلام کاربرد داشته باشد ، متصرف می شود به گونه ­های مختلف ، متصرف می ­شود به لوازم مختلف پس آدم باید مبنایش را بگذارد بر فهمیدن ، اساس زندگی علمی­اش را بگذارد بر فهمیدن ، تلاش بکند که بفهمد استاد حرف می ­زند آدم خوب گوش بدهد ببیند که استاد چه می­ خواهد بگوید ، هم ­بحثش حرف می زند ، دشمنش حرف می زند خوب گوش بدهد ببیند چه چیزی می خواهد بگوید چه می خواهد بگوید بنابراین ( لاهل الفهم تصرف الاقوال ) کسی که خوب فهمید می ­تواند به دیگران خوب بفهماند اما اگر یک کسی خوب نفهمید نمی تواند به دیگران خوب بفهماند فرمود ( ما أفاد العلم من لم یفهم) کسی که خودش خوب نفهمیده چگونه می ­تواند به دیگران خوب بفهماند خوب افاده کند لذا فرمود ( من سئل فی صغره أجاب فی کبره  - من تعلم فی الصغر تقدم فی الکبر ) هر کسی که در صغرش تعلم بکند در کبرش تقدم پیدا میکند هر کسی که در صغرش تعلم بکند در کبرش جواب می ­دهد به سوالات ، سوال بکند سوالتش را بپرسد ابهاماتش را برطرف بکند ، قشنگ متوجه بشود ، سوال مفتاح فهم است ، آدم سوال می کند استاد برایش توضیح می ­دهد و سپس شخص آن را می ­فهمد .

عرض امشب بنده این است که بنا را بگذاریم بر فهمیدن ، این پایه موفقیت است ، پایه موفقیت این است که انسان بنایش را بگذارد بر فهمیدن ( لیس الفهم کالوهم ) فهمیدن مانند توهم نیست شما اگر یک مطلبی را خوب تصور نکرده باشید خوب تفهم نکرده باشید توهم می شود بعد توهم که بشود حرف می­زنی و اینقدر پرت و پلا می گویی که طرف مقابل به سخنانت می ­خندد ، بفهم آدم باید بفهمد این شاید طنز را همین­جا عرض کرده باشم ، یک کسی میخواست نزدیک راه ­آهن یک خانه ای بخرد سوال کرد که این خانه چطوری است ؟ صاحب خانه گفت که همه چیزش خوب است بعد پرسید حالا این خانه که نزدیک راه ­آهن است صدای راه آهن اذیتتان نمی کند ؟ صاحب خانه جواب داد که : نه سختی­ اش همان یک ماه اول است و یک ماه اول بگذرد به سختی­ اش هم عادت می کنید . مشتری گفت که : خب اگر سختی اش یک ماه اول است ، یک ماه اول را می ­رویم خانه ی اقوام­مان بعد از یک ماه می ­­آییم داخل خانه ؛ از این قبیل سخنان هست ، می گفت : من دیروز روبه روی آکواریم ایستاده بودم دیدم این ماهی می خواهد با من صحبت کند ولی تا دهانش را باز میکند دهانش پر از آب می شود هی سعی میکرد با من حرف بزند دهانش پر آب می شد ، دلم برایش سوخت آن را از آکواریم درش آوردم و اینقدر خوشحال شده بود که از خوشحالی بال بال میزد و اینقدر بال بال زد تا خوابش برد ، یک کمی داخل دستم بود دلم برایش سوخت دوباره گذاشتمش داخل آکواریم ، از دیروز که در آکواریم گرفته خوابیده دیگر بیدار نشده ؛ ببینید مصیبت ما این است خیلی از وقت ها ما خیلی از کارها را کردیم که اینگونه بوده ، با دیگران با دوست­مان با اطرافیان با افراد مختلف ؛ بنا بر این آدم بنایش را بگذارد فهمیدن ، اساس رشد بر فهم است اساس فایده داشتن بر فهم است اساس جواب دادن بر فهم است بخواهی سوال جواب بدهی باید بفهمی بخواهی نقد بکنی باید بفهمی هر کاری که بخواهی بکنی باید بفهمی ، هر کاری که بخواهی بکنید باید بفهمید بدون فهمیدن حرف نزن بدون فهمیدن اشکال نکن اشکالی که بخواهی اعتراض بر حرفی بکنید بدون فهمیدن حرف کسی را نقد نکند پس ( لاهل الفهم تصرف الاقوال ) برای اهل فهم حرف ها متصرف می شوند و حالات مختلفش آشکار می شود